سلام
دوباره برگشتم،تو این مدت که نبودم فیلم های زیادی دیدم که در اینجا به چند تا از آنها می پردازم:
پل چوبی
بهمن 90 به سینما قدس رفتم تا فیلم پل چوبی را در جشنواره ببینم،نمیدونم فرد توی گیشه راجع به من چه فکری کرد که صندلی 33 در ردیف 16 (نقطه کرنر سینما) را به من داد که چسبیده به در خروجی بود(یعنی اگه فقط یک صندلی دیگه کنار من بود بیرون از سالن قرار می گرفت!)...بگذریم
به هرحال فیلم مزخرف پل چوبی اثر کارگردان مزخرف سینما "کرم پور" (سازنده فیلم خیانت آمیز جایی دیگر) شروع شد و من خیلی به خودم فشار آوردم که تا آخر فیلم را بشینم. فیلم سرشار است از بدآموزی: به عنوان مثال مهران مدیری در چند دقیقه ی محدودی که بازی می کنه 5 نخ سیگار میکشه،همه افراد درون فیلم از زندگی در ایران خسته شده اند و قصد مهاجرت دارن،زمان داستان بر میگرده به انتخابات 88 و در آن به شدت از فتنه سبز حمایت میشه!!! در کل من در عجبم که چطور این مقوا مجوز گرفته(شاید یکی باید بیاد برای خود وزارت ارشاد مجوز صادر کنه!)
شب
فیلمی فوق العاده زیبا،آرام،بی آلایش و احتمالا کم هزینه از رسول صدرعاملی، تو مایه های "هر شب تنهایی" که در آن هر سه بازیگر فیلم به خصوص امین حیایی تماشایی بازی می کنند .
دیدن این فیلم را به همه توصیه می کنم
روزهای زندگی
.
از دوران نوزادی! تا الان حسرت دیدن یه فیلم جنگی که در آن IQ ی سربازان عراقی از شلغم بیشتر باشه بر دلم مانده بود که بخش اول این فیلم و بخش کوتاه ابتدایی فیلم "سیزده 59" باعث شد که آرزو به دل نمونم.
فیلم روزهای زندگی به دو بخش تقسیم می شود: بخش اول فیلم که در حد اسکار ساخته شده و با رفتن مجروحین به پناهگاه پایان می یابد و بخش دوم فیلم که مقوایی بزرگ است و از پناهگاه تا آخر فیلم ادامه می یابد.
در بخش اول فیلم قدرت و تجهیزات دشمن (هلی کوپتر عراقی) ، وضعیت بیمارستان صحرایی(ازدیاد بیماران و کمبود پزشک)،مظلومیت رزمندگان ما و... به خوبی به تصویر کشیده می شود. سکانس پذیرش قطعنامه نیز از قسمت های خوب بخش اول فیلم می باشد.
اما می رسیم به پناهگاه،تا اینجای فیلم بسیار خوشحال بودم که بالاخره فیلمی ساخته شده که جنگ را به طور واقعی به تصویر کشیده و مثل ساخته های قبلی سینمای دفاع مقدس نیست که حاجی یک تنه با یک کلاش داغون همه عراقی ها را که مانند بشکه می مانند،به رگبار ببندد و از نیروهای خودی فقط سید شهید شود و این سوال پیش بیاید که چرا ما جنگمان 8 سال با این اسکل ها به طول انجامید؟!!، ولی با دیدن بخش بعدی فیلم خیلی تو ذوقم خورد.
در این بخش دوباره تخیلات شروع می شود:جراح فیلم چشم بسته یک نفر را عمل می کند،همسرش چندین بار در حالی که به طرز عجیبی استتار کرده (در آن محیط خاکی با موکت طوسی) به قلب دشمن می رود و آب و آذوقه و خون و...می آورد و فقط یه آسیب جزیی می بیند!!!
دختر پرستار برای نجات جان آن دکتر سوسول که کلا چند دقیقه بیشتر با هم مکالمه نداشتند(من نمیدونم تو اون شرایط این دختر کی وقت کرد که عاشق اون دکتره بشه) با حماقت تمام به سمت عراقی ها می رود و کشته می شود و در نهایت لحظات آخر فیلم که نیروهای ایرانی از راه می رسند و عراقیا هم مانند انسان های نخستین در مقابل آنها رفتار کرده و عقب نشینی می کنند.
ولی در مجموع این فیلم یکی از خوب های سینمای دفاع مقدس محسوب میشه و توصیه می کنم که حتما آن را ببینید(مخصوصا بخش اولش را)
سلام خیلی خوب فیلم روزهای زندگی را بررسی کرده بودی من هم گاملا موافق هستم فیلم پرتحرک و جذاب در عین حال خیلی تاثر انگیز بود و انسان را تا عمق فاجعه
پیش برده و مظلومیت رزمندگان را می رساند اگرچه قسمت دوم بسیار رومانتیک بود در رابطه با آن دو فیلم نظری ندارم چون ندیده ام متشکرم
سلام منتقد
شب و پل چوبی را ندیدم ولی روزهای زندگی را دوست داشتم
به نظرم توی ساخته های جنگی این یکی ارزش دیدن داشت
امیدوارم بازم اینجور فیلم ها ساخته بشه که مجبورنشیم فیلمی مثل شیش و بش را به زور توی اتوبوس ببینیم
یا علی
خیلی خوب بود
کاش بیشتر بنویسی
و مفصل تر
زاویه دیدت خیلی جالب و تازه است دکتر! بیشتر بنویس!
سلام
میخواستم بدونم تا حالا با یه طلبه بازیگوش هم صحبت شدی؟ نه؟ واقعا که!
من یه طلبه بازیگوشم
و این یه دعوت نامه س
اونایی که یه جو معرفت دارن و میخوان بگن خدایا فقط بخاطر تو
میتونن از همین الان یه یا علی بگن و بیان وسط
هم اسمشون رو بنویسن و هم کاری که قراره بخاطر خدا بکنن
حالا نمیدونم موبایلت، کامپیوترت، دوستات، موسیقی، هر چیزی که باشه
همه کامنت ها هم تو یه پست جدید نوشته میشه
هر کی هر چی داره بریزه رو داریه و همین اول رمضونیه دستشو بذاره تو دست خدا
بسم الله...