نقد دو فیلم دیگر

بوسیدن روی ماه 

 

 

تو این مدت سریال شاهکار (روزگار قریب) را کامل دیدم و به همه توصیه می کنم که این سریال را (بهترین سریال ایرانی ساخته شده به اعتقاد من) حتما ببینن،  چند وقت پیش هم به سینما سپیده رفتم تا فیلم بوسیدن روی ماه را ببینم ،موقع خرید بلیط برحسب عادت به فرد توی باجه گفتم که یه جای خوب بده(برای هر فیلمی همیشه این جمله را میگم و همیشه هم بدترین جا می افتم!(یا ردیف اول می افتم یا نقطه کرنر سینما یا پشت پرده!!!))که دیدم بلیط فروش از خنده غش کرد و من دلیل خنده اش را وقتی متوجه شدم که وارد سالن شدم و دیدم که تنها فرد حاضر در سالن سینما ام (خب البته احتمال می دادم که خلوت باشه ولی نه دیگه تا این حد)ولی خوبیش این بود که هرجا دوست داشتم می تونستم بشینم ، خلاصه اون فردی که حلقه فیلم را درون دستگاه پخش فیلم میذاره با کسب اجازه از من شروع به پخش فیلم کرد. فیلم چند سکانس فوق العاده داشت:مثل اون جا که مادر شهید می خواست بره بالای سر جنازه پسرش،اول خودش را مرتب کرد و یا اونجا که مسعود رایگان به ابر گفت اینها(اشاره داره به وسایل شهید) یه مشت خرت و پرت نیستند و ارزشمندند و ...

در مجموع فیلم خوبی بود و با اینکه میانگین سنی بازیگران فیلم +80 بود ولی بازی خوب اون دختر جوان (که بار اولی بود که بازیش را می دیدم) نگذاشته بود که فضای فیلم خشک و بی روح باشه،ضمن اینکه صابر ابر هم مثل همیشه عالی بود.  

 

راستی،با توجه به اینکه ما بهار سال آینده انتخابات ریاست جمهوری داریم و با توجه به اینکه تاریخ اکران فیلم مقوای  پل چوبی بهار ۹۲ اعلام شده،احتمالا این بار هم انتخابات آرامی نخواهیم داشت.

 

 

 

من مادر هستم 

 

 

برا این فیلم بر خلاف فیلم بوسیدن روی ماه در سینما قدس جای سوزن انداختن نبود.برای اولین بار بود که من آدم هایی با ظاهر مذهبی(ریش بلند،پیراهن گشاد،شلوار پارچه ای و تسبیح و ...)را در سینما می دیدم که آمده بودند تا این فیلم جنجالی را ببینند. جیرانی در این فیلم یک سبک زندگی غربی را با مشکلاتش نشان داده (مثل سعادت آباد و ...) اینکه طرف خودش وقتی جوان بوده آدم درست و حسابی نبوده و حالا دخترش هم اینجوری شده و... که تا اینجای فیلم مشکلی وجود ندارد.  اما فیلم من مادر هستم دو اشکال اصلی دارد:یکی آن جوانکی که نقش دوست پسر آوا را بازی می کند که تمام فیلم روی اعصاب است با اون بازی مضحکش و دیگری نشان دادن تصویر نامناسبی از دین و روحانیت

البته به اعتقاد بعضی فیلم از نظر حقوقی هم مشکل داره که من چون سر رشته ای از حقوق ندارم در این باره اظهار نظر نمی کنم.

فیلم از ابتدا عواطف و احساسات مخاطب را درگیر می کند و تا آخر فیلم که حکم قصاص برای آوا صادر می شود بیننده را با خود می کشاند به طوریکه وقتی حکم قصاص صادر شد حدود نیمی از سالن پیشاپیش برای آوا عزا و ماتم گرفته بودند. حالا کل این بدبختی ها و غم و غصه های آوا و خانواده اش را در نظر بگیرید، به یکباره یه روحانی وارد فیلم می شود و بدون مقدمه و بسم الله و ...به طرز مضحکی شروع به خواندن آیه ای از قرآن می کند (که مرا یاد کلیسا و اون قضیه اعتراف به گناه و ... انداخت)یعنی کل اون غصه ها و بدبختی ها و نا حقی ها(همان مساله قصاص)بر سر دین و این آخوند درون فیلم هوار شد به طوریکه وقتی این فرد با قرآنی که دردست داشت وارد فیلم شد و از آوا خواست تا توبه کند جمعی از مردم شروع کردند به فحش دادن به آخوند و دین و ...

 به نظرم جیرانی با این سکانس کاملا به هدفش که حمله به حکم قصاص در دین بود،رسید.

  

اما خطاب به آقایان به ظاهر مذهبی(همان انصارحزب الله و سلحشور و ...):ما چه بخواهیم و چه نخواهیم فیلم هایی از قبیل گشت ارشاد،زندگی خصوصی ،من مادر هستم و... ساخته شده و می شوند.جواب هنر را با هنر باید داد؛ شما هم به جای اینکه بنشینید و ناشیانه این فیلم ها را نقد کنید یا با اعتراض و تحریم و توقیف مانع از دیدن آنها بشوید،خودتان همت کنید و یک فیلم درست و حسابی اسلامی بسازید نه اینکه فیلم دیگران را تحریم کنید(البته تحریم هایتان هم که
نتیجه عکس دارد، فکر کنم الان دیگه اکثر مردم از سر کنجکاوی گشت ارشاد و زندگی خصوصی و من مادر هستم را دیده باشند) 

  و در پایان  این را هم بگم که با این وضع فیلم های سینمایی مان جای تعجب نداره اگر که در اتاق های عمل بیمارستان هایمان، چیزی حدود ۷۰٪ بیماران سیگاری و حدود ۳۰٪ الکلی باشند.                                                  

                                    کجایند کارگردان های بی ادعا !!!

نقد روزهای زندگی

سلام 

دوباره برگشتم،تو این مدت که نبودم فیلم های زیادی دیدم که در اینجا به چند تا از آنها می پردازم: 

 

پل چوبی 

 

 

بهمن 90 به سینما قدس رفتم تا فیلم پل چوبی را در جشنواره ببینم،نمیدونم فرد توی گیشه راجع به من چه فکری کرد که صندلی 33 در ردیف 16 (نقطه کرنر سینما) را به من داد که چسبیده به در خروجی بود(یعنی اگه فقط یک صندلی دیگه کنار من بود بیرون از سالن قرار می گرفت!)...بگذریم

به هرحال فیلم مزخرف پل چوبی اثر کارگردان مزخرف سینما "کرم پور" (سازنده فیلم خیانت آمیز جایی دیگر) شروع شد و من خیلی به خودم فشار آوردم که تا آخر فیلم را بشینم. فیلم سرشار است از بدآموزی: به عنوان مثال مهران مدیری در چند دقیقه ی محدودی که بازی می کنه 5 نخ سیگار میکشه،همه افراد درون فیلم از زندگی در ایران خسته شده اند و قصد مهاجرت دارن،زمان داستان بر میگرده به انتخابات 88 و در آن به شدت از فتنه سبز حمایت میشه!!! در کل من در عجبم که چطور این مقوا مجوز گرفته(شاید یکی باید بیاد برای خود وزارت ارشاد مجوز صادر کنه!)  

 

 

                                                                  شب 

  

فیلمی فوق العاده زیبا،آرام،بی آلایش و احتمالا کم هزینه از رسول صدرعاملی، تو مایه های "هر شب تنهایی" که در آن هر سه بازیگر فیلم به خصوص امین حیایی تماشایی بازی می کنند .

دیدن این فیلم را به همه توصیه می کنم

 

 

 روزهای زندگی 

 

   .   

از دوران نوزادی! تا الان حسرت دیدن یه فیلم جنگی که در آن IQ ی سربازان عراقی از شلغم بیشتر باشه بر دلم مانده بود که بخش اول این فیلم و بخش کوتاه ابتدایی فیلم "سیزده 59" باعث شد که آرزو به دل نمونم.

فیلم روزهای زندگی به دو بخش تقسیم می شود: بخش اول فیلم که در حد اسکار ساخته شده و با رفتن مجروحین به پناهگاه پایان می یابد و بخش دوم فیلم که مقوایی بزرگ است و از پناهگاه تا آخر فیلم ادامه می یابد.

در بخش اول فیلم قدرت و تجهیزات دشمن (هلی کوپتر عراقی) ، وضعیت بیمارستان صحرایی(ازدیاد بیماران و کمبود پزشک)،مظلومیت رزمندگان ما و... به خوبی به تصویر کشیده می شود. سکانس پذیرش قطعنامه نیز از قسمت های خوب بخش اول فیلم می باشد.

اما می رسیم به پناهگاه،تا اینجای فیلم بسیار خوشحال بودم که بالاخره فیلمی ساخته شده که جنگ را به طور واقعی به تصویر کشیده و مثل ساخته های قبلی سینمای دفاع مقدس نیست که حاجی یک تنه با یک کلاش داغون همه عراقی ها را که مانند بشکه می مانند،به رگبار ببندد و از نیروهای خودی فقط سید شهید شود و این سوال پیش بیاید که چرا ما جنگمان 8 سال با این اسکل ها به طول انجامید؟!!، ولی با دیدن بخش بعدی فیلم خیلی تو ذوقم خورد.

در این بخش دوباره تخیلات شروع می شود:جراح فیلم چشم بسته یک نفر را عمل می کند،همسرش چندین بار در حالی که به طرز عجیبی استتار کرده (در آن محیط خاکی با موکت طوسی) به قلب دشمن می رود و آب و آذوقه و خون و...می آورد و فقط یه آسیب جزیی می بیند!!!

دختر پرستار برای نجات جان آن دکتر سوسول که کلا چند دقیقه بیشتر با هم مکالمه نداشتند(من نمیدونم تو اون شرایط این دختر کی وقت کرد که عاشق اون دکتره بشه) با حماقت تمام به سمت عراقی ها می رود و کشته می شود و در نهایت لحظات آخر فیلم که نیروهای ایرانی از راه می رسند و عراقیا هم مانند انسان های نخستین در مقابل آنها رفتار کرده و عقب نشینی می کنند.  

ولی در مجموع این فیلم یکی از خوب های سینمای دفاع مقدس محسوب میشه و توصیه می کنم که حتما آن را ببینید(مخصوصا بخش اولش را)

سریالی کاملا متفاوت

وضعیت سفید 

 

 

  

 

اون اوایل زیاد ازش خوشم نیومد چون چیزی ازش سردر نمی آوردم و به نظرم یه کار ناهماهنگ و شلوغی می اومد ولی وقتی به پیشنهاد داداشم دوباره آنرا نگاه کردم،دیدم با یک شاهکار هنری طرفم 

گفتم شاهکار چون این سریال کاملا با مخاطب خود ارتباط برقرار کرده،به خوبی فضای دوران جنگ را بی آلایش و ساده و واقعی و به دور از کلیشه های جنگ و انقلاب نشان می دهد و در نوع خودش یک سریال خاص می باشد.  انتخاب بازیگر و تصویر برداری و تیتراژ سریال هم فوق العاده است .

 بعد از روزگار قریب یکی از قشنگترین سریال هایی که دیدم همین وضعیت سفیده

دیدن این سریال را به همه توصیه می کنم،حتما ببینین. 

نقدی بر یه حبه قند

 

 

 

یه حبه قند 

 

 

    خب من این فیلم را تو سینما سپاهان (یکی از داغون ترین سینماهای اصفهان) دیدم،تازه یک ربع اولش هم گذشته بود و همین باعث شد تا با توجه به لهجه دار بودن شخصیت های فیلم و کیفیت پایین صدای سینما چیز زیادی از فیلم متوجه نشم (البته خود فیلم هم بر خلاف نظر منتقدان،مقوا بود)  

    اما بعضی صحنه های فیلم برام خیلی عجیب بود مثلا اونجا که آقا میاد و بازوی اون زن باردار را که فقط توی فیلم همسرشه(نه در واقعیت!!) میگیره و کمک میکنه که بلند شه  یا مثلا اونجا که داره آرایش کردن اون خانم را نشون میده ... راستی حرف از آرایش شد..  من نمیدونم این کارگردان های ما چه اصراری دارن که آرایش کردن خانم ها را تو فیلمهاشون نشون بدن   اون از سعادت آباد که لیلا حاتمی داره توی آینه شکسته زورکی آرایش می کنه که بهش گیر ندن   اینم از به همین سادگی و یه حبه قند که تو اولی هنگامه قاضیانی پشت به دوربین داره آرایش می کنه که پیدا نباشه و تو دومی که دیگه خیلی ریلکس توی آینه بزرگ و سالم!!! اون خانم مشغول آرایشه   خب آقا یه فیلم راجع به طرز صحیح آرایش کردن بسازید و خودتون را خلاص کنین!

  یا مثلا اونجا که اون یارو موهای زنش را داخل روسریش می بره...   آقاجان! کشور ما جمهوری اسلامی هستش پس چه بخواین چه نخواین سینمای آن هم باید مثلا اسلامی باشه 

پس ما برای به تصویر کشیدن زندگی شخصی افراد محدودیت هایی داریم،تا اینجاش قبوله؟ 

برای بحث حجاب در فیلمها ما سه راه داریم: 

۱-بیخیال دین و حجاب بشیم مثل هالیوود یا اینکه از کلاهگیس استفاده کنیم که نمیشه. 

۲-اسلاممان را مثل ترکیه،سوریه و بقیه کشورهای عربی بکنیم یعنی زن وقتی بیرون خونه میره با حجاب باشه ولی توی خونه که میاد حجابش را برداره(که زندگی واقعی ما هم همینه)که خب اینم نمیشه،پس می مونه راه سوم... 

۳-زن همه جا(چه بیرون خونه چه داخل خونه)با حجاب باشه ولی در عین حال به واقعیت هم نزدیک باشه  چجوری؟ببین بیرون خونه که مشکلی نیست(زن باحجابه) اگه می خوایم داخل خونه را نشون بدیم ، جوری نشون بدیم که همیشه یه نامحرم هم تو خونه باشه  مثلا اگه قراره زن و شوهر و بچه ها تو خونه باشن برادر شوهر هم اون شب مهمون اونها باشه تا طبیعی جلوه کنه 

شاید پیشنهادم عجیب به نظر بیاد ولی انصافا عجیب تر از این نیست که مثلا تو فیلم پسره میدوه سمت مامانش تا بغلش کنه بعد یهو دوربین میره یه سمت دیگه را نشون میده  یا تو اون سریال ماه رمضون امسال آیدا که بیرون چادر سرش می کرد توی خونه روسری سرش نمی کرد(دوربین نشونش نمی داد) ولی مامانش که بیرون مانتو می پوشید تو خونه کنار شوهرش هم همون لباس بیرون تنش بود!!!!! 

در مجموع اگر منظورمون از اینکه نگار جواهریان تو این فیلم چندین بار جلوی دوربین روسریش را باز می کنه و بعد گره می زنه و آقا موهای زنش را می پوشونه و... طبیعی نشون دادن فیلمه، به نظرم پیشنهاد منو انجام بدین خیلی طبیعی تره،اینطور نیست؟  

  

   و در پایان با توجه به اینکه آقای میرکریمی گفته می خواهم موضوعات جدیدی را تجربه کنم،به ایشان توصیه می کنم که راجع به سقط جنین فیلمی نسازند!!!